loading...
مدافعان مسير حق
تبلیغات سایت ها


خوش آمدید

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان عزیز و بازدیدکنندگان گرامی امیدوارم

 از هرجا که به این سايت آمده اید سلامت باشید وامیدواویم که

از مطالب سايت راضی بوده و استفاده کافی را از آن ها ببرید.

این سايت برای تبلیغ ادیان دیگر و دروغین نمیباشد

 بلكه برای دفاع از دین اسلام ، اطلاع رسانی در باره ادیان و

 مبارزه با شیطانپرستان و همچنین فراماسون ها است

همینطور برای اینکه دشمنان اسلام هم بدانند که ما هم میتوانیم

  برای دفاع از عقاید خود آزادانه بجنگیم.   

                                                                                                                                                               

                                


 

                                                                                              ap-assassins & blackwolf



                                                                                                                                                                                                                                      

           
ap-assassins & blackwolf بازدید : 491 پنجشنبه 11 اسفند 1390 نظرات (0)

خلاصه:همانطور که می دانید وقتی خدا انسان را افرید بر فرشتگان دستور داد تا بر انسان سجده کنند.همه فرشته ها سجده کردند به جز شیطان(او از جنس جن)بود.

بعدها شیطان به شکل مار از طاووس بهشت بالا رفت و ادم و حوا را از راه خود بیرون کرد او به ادم و حوا گفت:((از ان درخت بخورید ولی ان ها در جواب گفتند که خدا به ما گفته از ان سیب نخورید))شیطان در جواب گفت:((چون خدا می داند که اگر شما از ان درخت بخورید مثل او دانا ،علیم ،تا ابد زنده و.........به ههین جهت ان هارا گمراه کرد))


 

کل مطلب:

تعریف ابلیس:ابلیس: اسم خاص (عَلَم) مى‏باشد که تنها یک مصداق دارد. او کسى بود که در برابر پروردگارش، دعوى استقلال کرد. تفاخر و استکبار نمود، از فرمان مولایش ابا کرد و سرانجام نیز از بهشت رانده شد.

نام ابلیس “عزازیل” بوده است و ابلیس، از مادۀ “ابلاس”، در واقع لقب او مى‏باشد. ابلاس یعنى مأیوس شدن و شاید به این اعتبار که ابلیس از رحمت خدا مأیوس شد، این لقب را گرفت.

 


 فلسفه افرینش شیطان

در تبیین این موضوع چند نکته قابل ذکر است :

 

 

اوّلاً: خداوند شیطان را، شیطان خلق نکرد. به دلیل این که او سال ها (۶ هزار سال) هم نشین فرشتگان و اهل عبادت بود، ولی بعداً به خواست خود و بر اثر تکبر راه طغیان و انحراف را در پیش گرفت و از رحمت خداوند دور شد.

ثانیاً: وجود شیطان، برای انسان های با ایمان و آن ها که می خواهند راه حق را بپیمایند، مضر نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است؛ چرا که پیشرفت و ترقی و تکامل ، همواره در میان تضادها صورت می گیرد.

نقش شیطان در این جهان نقش دعوت کننده است؛ یعنی شیطان فقط انسان ها را به گمراهی و انحراف دعوت می کند. خداوند به او قدرت تصرف در نفوس و سلطه بر آنها نبخشیده است. «انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون». (بی گمان او را بر کسانی که ایمان آورده اند و به پروردگارشان توکل می کنند ، تسلطی نیست). به همین جهت وقتی که در قیامت عده ای شیطان را به دلیل این که آن ها را گمراه کرد ملاقات می کنند، شیطان با آنها محاجه می کند می گوید: «… و ما کان لی علیکم من سلطان الاّ ان دعوتکم…». (و مرا بر شما سلطه ای نبود جز این که شما را خوانده ام…).

آموزه های قرآنی حکایت از آن دارد که نقش شیطان در انحراف و گمراهی انسان فقط در حد دعوت است و او هیچ گاه انسان ها را به اجبار به انحراف نمی کشاند؛ زیرا که انسان، مخاطب دو دعوت است. یکی دعوت خدا و یکی شیطان و این انسان است که با اختیار خود یکی از این دو دعوت را می پذیرد. اما انسان هایی که با میل و ارادۀ خود دعوت شیطان را پذیرفتند و او را الگوی خود قرار دادند و از دستورات او پیروی کردند، بر آنها سلطه پیدا می کند و آنها را به نابودی می کشاند.

«انما سلطانه علی الذین یتولونه…». (جز این نیست که تسلط او بر کسانی است که او را دوست می دارند…).

 


چه نیازی به افرینش بشر است: 

 

آيا بر روى زمين، مخلوقى قرار می ‏دهى كه تباهى و خون ريزى كند، حال آن كه ما تو را به پاكى می ‏ستاييم و تقديس می ‏كنيم؟.

 

پاسخ خدا اين بود: آن چه من می ‏دانم، شما نمی ‏دانيد.(3)

به هر ترتيب، جسم آدم از گِل مخصوصى خلق شد. آن گاه روح در آن دميده شد و همه فرشتگان در برابر آدم، سر تعظيم فرود آوردند و سجده كردند. تنها ابليس، که در صف فرشتگان بود، سجده نكرد. بله!... ابليس، طبيعتش از فرشتگان نبود بلكه از جنّ بود.(4)

آرى، ابليس كه از ديرباز به عبادت و پرستش خداوند اشتغال داشت، لحظه‏اى از

 فرمان الهى سرباز زد و به عقوبت الهى دچار گرديد. از رحمت خداوند دور شد. از

 جايگاه خود پايين آمد. براى هميشه مورد لعن و نفرين قرار گرفت.(5)


 

علت سجده نکردن شیطان:-    تكبّر و خود محورى

 

خود خواهى، بيمارى خطرناك و هلاك كننده‏اى است. ريشه آن به لحاظ تاريخى، به داستان ابليس باز می ‏گردد. هنگامی  كه خطاب رسيد؛ ... اى ابليس، چرا دستور را اطاعت نكردى، در برابر آدم، همانند فرشتگان به سجده نيفتادى؟.(6) پاسخ ابليس جز نشان تكبّر و خودخواهى، چيزى ديگر نبود كه گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گِل.(7)

2-    عناد و لجاجت:

افراد لجوج، هيچ گاه در برابر حقّ تسليم نمی ‏گردند، بلكه همواره در برابر آن به مبارزه بر می ‏خيزند. زيرا منطق آن ها منطق منفعت پرستى و دنيا جويى است، نه منطق آزادگى و حقّ‏طلبى. بديهى است كه تنها عامل بروز اين امر، لجاجت و پافشارى در راه باطل است. چنان چه شيطان در همان حال به گناه خويش اعتراف می ‏نمود، مورد عفو و بخشش خداوند قرار می ‏گرفت. چرا كه خدا توّاب است. گستره ی رحمتش نامحدود است. ولي شيطان راه لجاجت را پيش گرفت و براى هميشه از رحمت خدا محروم گرديد. ابتلاى به این صفت، فرجام

 تلخى را براى شخص در پى دارد، هر چند سال هاى متمادى به پرستش خدا مشغول باشد.


منشا خلقت انسان در قران:قرآن در مورد خلقت انسان و مبدأ پیدایش آن تعبیرات گوناگونی دارد که نشان می دهد آفرینش انسان دارای مراحل متعدّدی بوده است.

 

الف. دسته ای از آیات قرآن، مادّه نخستین انسان را “گل” معرفی می کند.

ب. دسته ای دیگر می فرماید: انسان را از “آب” خلق کردیم.

ج. آیات دیگر منشأ آفرینش آدمی را تنها “نطفه” می دانند.

د. در تعدادی از آیات “خاک و نطفه” مشترکاً ماده نخستین پیدایش انسان معرفی شده اند.

در مورد معنای این آیات، دو وجه به نظر می رسد:

۱٫ در این آیات مراحل آفرینش هر فرد به طور جداگانه مورد نظر است: یعنی آفریده شدن انسان از خاک، به این معنا است که خاک به مواد غذایی و مواد غذایی به نطفه تبدیل می شود، پس خاک مبدأ نطفه و نطفه مبدأ انسان است. یعنی خاک مبدأ دور (بعید) و نطفه مبدأ نزدیک انسان است.

۲٫ چون خلقت حضرت آدم از خاک است و آفرینش همه انسان ها به حضرت آدم منتهی می شود. پس مبدأ آفرینش آدم، مبدأ آفرینش دیگران نیز خواهد بود.

بنابراین، گرچه ظاهر آیات قرآن در باره آفرینش انسان، از جهاتی اختلاف دارد، اما با اندک توجه و عنایتی روشن می شود که آیات قرآن در این زمینه با هم اختلافی ندارند؛ زیرا برخی از آیات در مورد آفرینش نخستین انسان (آدم) است. بدیهی است که هنگامی که مبدأ نخستین انسان، مشخص شود مبدأ وجود همه انسان های دیگر نیز از جهت تاریخی روشن می شود؛ یعنی اگر بگوییم آدم از گل آفریده شده است، صحیح است که بگوییم همه انسان ها از خاک آفریده شده اند، این به یک اعتبار است.

اما به اعتبار دیگر تک تک انسان ها جداگانه لحاظ می شوند. البته این اعتبار ،اعتبار اول را نفی نمی کند؛ یعنی اگر بگوییم هر انسانی از نطفه آفریده شده و نطفه از مواد غذایی و مواد از گوشت حیوانات و میوه ها و درختان و مواد معدنی و اینها همه به زمین باز می گردند، پس مبدأ آفرینش هر انسانی را صرف نظر از این که می توان به اعتبار انسان نخستین، از خاک دانست، می توان به اعتبار تک تک آنها نیز از خاک دانست؛ از این جهت برخی از آیات قرآن تنها در مورد شخص حضرت آدم است.[۵] و برخی دیگر ممکن است کلیت داشته باشد و در مورد همه انسان ها به کار رود.

خداوند در آیه ای می فرماید: “من بشر را از گل آفریده، و در آن از روح خود دمیدم…”[۶] همین طور در آیه دیگری می فرماید: “می خواهم بشری از گل خشک، از لجن بدبو بیافرینم، چون آفرینش (او را) را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم …”[۷] بدیهی است که در این آیات، خداوند داستان خلقت حضرت آدم و سجده نکردن ابلیس را مطرح می کند و نمی توان در این آیات، آدم را به معنای انسان ها گرفت؛ زیرا در ذیل همین داستان، خداوند سخن شیطان را نقل می فرماید که: “لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَه‏ إِلاَّ قَلیلاً”، “همه فرزندانش را، جز عده کمى، گمراه و ریشه کن خواهم ساخت”[۸] و اگر همه انسان ها منظور بودند، دیگر شیطان “ذریته” (ذریه آدم) نمی گفت.

برخی از آیات که جنبه کلی دارد و خلقت همه انسان ها در آنها لحاظ شده است عبارتند از: “او است که آدمی را از آب بیافرید…”[۹] و “پس آدمی بنگرد که از چه چیز آفریده شده است، از آبی جهنده آفریده شده است”.[۱۰]

این آیات و نظایر این ها می گوید انسان از آب یا نطفه و … خلق شده است، در این گونه آیات خلق انسان ها به طور کلی لحاظ شده است.

از آیات مختلف قرآن و تعبیرات گوناگونی که در باره آفرینش انسان آمده به خوبی استفاده می شود که انسان در آغاز خاک بوده سپس با آب آمیخته شده و به صورت گل و بعد به صورت گل بدبو درآمده پس از آن حالت چسبندگی پیدا کرده و بعد به صورت گل خشکیده درآمد و حالت صلصال کالفخار (گل خشکیده) به خود گرفته است.

در این که، هر یک از این مراحل از نظر بعد زمانی چه اندازه طول کشیده و این حالت های انتقالی تحت چه عواملی به وجود آمده از مسائلی است که دانش ما به آنها نمی رسد و تنها خدای متعال به آنها آگاه است.

لازم به ذکر است که قرآن کریم خلقت انسان را تقریباً به صورت سربسته و اجمالی مطرح کرده است؛ چرا که منظور اصلی قرآن، بیان مسائل تربیتی بوده و قرآن کتاب علوم طبیعی نیست، بلکه کتاب انسان سازی است و نباید انتظار داشت که جزئیات این علوم از قبیل مسائل مربوط به تکامل، تشریح، جنین شناسی و … در آن مطرح شود، ولی این مانع از آن نخواهد بود که به تناسب بحث های تربیتی اشاره کوتاهی به قسمت هایی از این علوم

 بشود.


 

دوگانگی خرد انسان در زردتشت:

 

 

 

 

در گات‌ها از منازعات اهورامزدا و اهریمن و جنگ و ستیز دائمی مابین این دو که مایهٔ آنهمه بحث و مجادله گردید هیچ سخنی نرفته‌است. زرتشت اهورامزدا را سرچشمهٔ آفرینش می‌داند و در مقابل او، آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد. انگره مینو و یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام تبدیل به اهریمن گردید و زشتی‌های جهان از قبلِ اوست در مقابل اهورامزدا نیست بلکه در مقابل سپنت مینو یا خرد مقدس است.[۵۴] در گات‌ها هات ۳۰ قطعهٔ سوم آمده‌است.

آن دو گوهر همزادی که در آغاز در عالم تصور ظهور نمودند یکی از آنان نیکی است در اندیشه و گفتار و کردار و دیگری بدی (در اندیشه و گفتار و کردار) از میان این دو مرد دانا باید نیک را برگزیند نه زشت را.[۵۵]

همچنین در گات‌ها هات ۴۵ قطعهٔ دوم آمده‌است.

من می‌خواهم سخن بدارم از آن دو گوهری که در آغاز زندگانی وجود داشتند، از آن چه آن (گوهر) خرد مقدس سپنت مینو، به آن (گوهر) خرد خبیث انگره مینو گفت، اندیشه، آموزش، خرد، آرزو، گفتار، کردار، زندگانی و روان ما با هم، یگانه و یکسان نیست.[۵۶]

زرتشت مسئلهٔ نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی بدین صورت بیان می‌کند که خلقت جهان توسط خداوند انجام می‌یابد اما دو مینوی یا دو اصل وجود دارند که از خواص ذهن آدمی هستند. او می‌گوید این دو بنیاد زادهٔ اندیشهٔ آدمی هستند و هریک بر اندیشه و گفتار و کردار انسان اثرگذار هستند.[۵۷] این دو گوهر در سرشت آدمی وجود دارند و قضاوت دربارهٔ خوب و بد از این دو گوهر غیرمادی سرچشمه می‌گیرد. این ثنویت و دوگانگی در اخلاق و منش آدمی در مذاهب و مکتب‌های فلسفی دیگر نیز وجود دارند، مانند نفس اعلی و نفس اماره، نفس انسانی و نفس بهیمی و همچنین نام‌های دیگر.[۵۸]



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها زردشت , مسیح , اسلام , ماسون ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات سایت ها
                  
درباره ما
Profile Pic
"به نام خدا" با سلام و عرض ادب ما تو اين سايت كارمون دفاع از عقايدمون يعني عقايد اسلاميمون در برابر شيطانپرستان،ماسون ها،پوچگرايان و... هست چون من خودم كلا از همون اولا اسم شيطانپرستي رو ميشنيدم حرص مي خوردم. بگذريم اون لوگي بالايي كه ميبينيد شايد بعضي ها براش حرف در بيارن اما نه ما درسته كه چشم گذاشيم اما اگه خوب دقت كنيد اونجا تير هم گذاشتيم كه داره به سمت اونا پرت ميشه يعني داريم با اونها مبارزه ميكنيم ما مدافعان مسير حق(مدافعان راه اسلام)هستيم كه دورش به طور انگليسي نوشيم و اين كه آدرس سايت آدرس سايت هم برگرفته از كلمه ظهور به طور انگليسي هست. (مديريت سايت)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    اصلی : آيا وقايعي كه ماسون ها به آن ها معتقدند اتفاق مي افتد و اعتقادات آنها صحيح هستند؟
    به دنبال چه مطلبی به این سایت آمده اید؟
    ساعت

    تاریخ و تقویم
    جستوجوی گوگل


    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت

    کد جست و جوی گوگل

    دیگر امکانات...

    مترجم سایت

    مترجم سایت

     این صفحه را به اشتراک بگذارید

    پیج رنک گوگل

    پیج رنک سایت شما

    پیج رنک

    پذيرفتيد يا...؟


    آمار سایت
  • کل مطالب : 104
  • کل نظرات : 74
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 201
  • باردید دیروز : 40
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 417
  • بازدید ماه : 1,127
  • بازدید سال : 4,204
  • بازدید کلی : 190,442
  • کدهای اختصاصی

    ابزار وبلاگ

    وبلاگicon
    j
    اخبار جدید ایران و جهان